امشب دلم میخواهدت ، تاغصه ها را سر کنم
تا با تبسم های تو ، لبخند را از بر کنم
دستی به موهایت برم ، در چشمهایت بنگرم
شاید رود خواب از سرم ، تا با تو شب را سر کنم
باور ندارم عشق را ، تادوری از آغوش من
جا گیر در آغوش من ، تا عشق را باور کنم دلم میخواهدت ، تاغصه ها را سر کنم
تا با تبسم های تو ، لبخند را از بر کنم
دستی به موهایت برم ، در چشمهایت بنگرم
شاید رود خواب از سرم ، تا با تو شب را سر کنم
باور ندارم عشق را ، تادوری از آغوش من
جا گیر در آغوش من ، تا عشق را باور کنم
ای رها در لحظه هایم چون طپش
کی رها گردم من از این کشمکش؟
غصه هایم چون شکوفه باز شد
در حریم سرخ دل آواز شد
پاک کن گرد دلم را با نگاه
تا نگردد آیینه زخمی،ز آه
خدایا عاشقان را غم مده
شکرانه اش با من...!