دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

پناهم می دهی امشب؟

 

سلام ای چشم بارانی!
پناهم می دهی امشب؟
سوالم را که می دانی!
پناهم می دهی امشب؟ 

منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند و امشب رو به ویرانی،
پناهم می دهی امشب؟ 

میان آب و گل رقصان
میان خار و گل خندان،در آن آغوش نورانی،
پناهم می دهی امشب؟
دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها...
در این هنگام روحانی،
پناهم می دهی امشب؟
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی،
پناهم می دهی امشب؟ 

رها از همت بودن،رها از بال و پر سودن،رها از حد انسانی،
پناهم می دهی امشب؟
نگاهت آشنا با دل،
کلامت گرمی محفل،
تو از چشمم چه می خوانی؟
پناهم می دهی امشب؟

نظرات 2 + ارسال نظر
ساموجی یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ب.ظ

خیلی قشنگ بود عزیزم

وقتی از غربت ایام دلم می گیرد‎‎

مرغ امید من از شدت غم می میرد

دل به رویای خوش خاطره ها می بندم

باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد...

Khaterate eyde SAEED o NAVIDE baharet?

ساموجی یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ

Bemiram!
Cheghadr badet miad azashun(ghahr)!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد