دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

طاقت یک لحظه دوری ات را ندارم

 

بازهم می نویسم از اشک !!

باز از تو می نویسم ، از غم دلتنگی ات !

مینویسم که دلم هواتو کرده ، کاش میدیدم !

 به چشات خیره میشدم و با تو درد دل می کردم !


باز هم می نویسم از عشق ، از احساسی که من نسبت به تو دارم !

احساسی به لطافت دستهای مهربانت ،

                  به پاکی قلبت و به قشنگی لحظه دیدارت !


حالا که دل تنگتم ، حالا که بغض گلوم رو گرفته !

و راهی جز اشک ریختن ندارم ،  پس باز هم می نویسم از اشک  !


همان قطره پاکی که از چشمهای خسته ام سرازیر می شود !

قطره ای که از درون آن می توان یه عالمه محبت و عشق دید !


قطره ای که درونش دلتنگی است ، غم عاشقی ست !

اری همان اشک همانی که در لحظه دیدار بر روی گونه هام دیدی !


پرسیدی که این چیه ؟ با این که می دونستی

اما گفتم که چیزی نیست !


با دستهای مهربانت اشکهای رو گونه ام را پاک کردی و مرا آرام کردی !

برای نوشتن لحظه ای اشک ریختن باید صد ها بار کاغذ سفید دفترم را پاره

 پاره کنم ، آنگاه که از احساس زیبا می نویسم چشم هایم شروع به اشک

 ریختن می کند ، اشکهای که بر روی صجفه سفید کاغذ می ریزد !


اما آیا کسی فهمید که اینها اشک است ؟

چرا اشک ؟ دلم گرفته است بخدا دلتنگتم !

 برای یه لحظه نگاه به چشمهات !

 احساسی را زیباتر از اشک ریختن در لحظهای عاشقی ندیده ام !

اگر چه زیباست اما از درون تلخ تلخ است ! 

باز هم می نویسم از اشک ، تا ببینی ،

 

            بخوانی و بدانی که طاقت یک لحظه دوری ات را ندارم !

نظرات 2 + ارسال نظر
shamila چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ http://samojy27.blogsky.com

فریاد ها مرده اند!
سکوت جاریست
تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است
می گویند خدا تنهاست
ما که خدا نیستیم...
پس چرا از همه تنها تریم...؟!!!

ساقی جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:05 ب.ظ http://http:/www.one-girl-one-love.blogfa.com/

سلام
از وبت خوشم اومد قشنگ می نویسی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد