من هیچ نمی خواهم ...
تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد
وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد
خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد
دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد
و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد
آری تنها تو را می خواهم ...
گاه دلتنگ میشوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را،
و صدای شکستن ها را...
نمی دانم من کدام امید را نا امید کرده ام
و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم.
دلتنگم،دلتنگ...!
سلام عزیزم
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/042.gif)
ممنون که اومدی و کلبه محقرم نورباران کردی
با تبادل لینک موافقی ؟
وبلاگت هم از هرجهت بی نظیره
خواهش میکنم
حتما
نظر لطفته
سلام گلم
لینک شدی باافتخار
بله...شما منو از کجا میشناسی؟!!!
هم کلاسی بودیم