دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

دلنامه ها

تو پژواک تمام عاشقانه های تاریخی...!

تو را می خواهم ...

 

من هیچ نمی خواهم ...

تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد

وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد

خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد

دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد

و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد  

آری تنها تو را می خواهم ... 

نظرات 4 + ارسال نظر
شمیلا جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ب.ظ

گاه دلتنگ میشوم
دلتنگ تر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را،
و صدای شکستن ها را...
نمی دانم من کدام امید را نا امید کرده ام
و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم.
دلتنگم،دلتنگ...!

زیبا شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ب.ظ http://zibamosafer.blogfa.com/

سلام عزیزم

ممنون که اومدی و کلبه محقرم نورباران کردی

با تبادل لینک موافقی ؟

وبلاگت هم از هرجهت بی نظیره

خواهش میکنم
حتما
نظر لطفته

زیبا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ق.ظ http://zibamosafer.blogfa.com/

سلام گلم

لینک شدی باافتخار

جویا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 ق.ظ http://www.mjc.blogsky.com

بله...شما منو از کجا میشناسی؟!!!

هم کلاسی بودیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد